هوالسمیع العلیم

در تاریخ اوّل فروردین سال هزار و سیصد و پنجاه و چهار هجری شمسی با سواد قرآنی و خواندن و نوشتن وارد حوزه علمیّه شدم؛ مدرسه فولاد در تربت حیدریه  .   صرف میر و شرح امثله را از استاد مرحوم شیخ حسن کلّه فرا گرفتم. کتابهاى: ملامحسن، هدایه، قطرالندی و نحو را از محضر مرحوم آقای بحر آموختم. هنر خطاطی را ازآ شیخ محمود هروی بهره بردم. سیوطى، مغنى، مختصر، منطق (حاشیه ملاعبدالله) و اندکی از اصول فقه مظفر و لمعه را از محضر استاد فرزانه مرحوم صدر الدین ربانی فرا گرفتم.

در ضمن، کلاس پنجم ابتدایی را همزمان به صورت آزاد خواندم. در 31خرداد سال 57 پس از شرکت در تظاهرات طلاب و دانشجویان مشهد دستگیروحدود پنج ماهی درزندان وکیل آباد مشهد زندانی شدم . علیرغم تلاش یک ماهه منافقین ؛در آغازورود که بنده را بمباران فکری و ذهنی کردند تا جذب خود نمایند و موفق نشدند،بنده بطور کامل به جمع مذهبی ها و روحانیت  درخط پیوستم ؛ و با استفاده از آن فرهیختگان از جمله استاد جناب آقای جواد منصوری تاحدودی با مسایل سیاسی و اقتصادی آشنا شدم. در سال پنجاه وهشت که به قم آمدم ادامه اصول مظفر(جلد اول) را از محضر استاد مصطفی محقق داماد و استاد مرحوم عمّانی (جلد دوم) را فرا گرفته و درس لمعه را هم در محضر سرورانى چون : شمّاعی همدانى، نظری ، وجدانی فخر(ره) و آیت الله اشتهاردی (قد) تکمیل کردم. بخشی از کتابهاى اصول فقه و لمعه و تفسیر را هم از محضر مرحوم استاد محامی و عرفانی(ره) کسب فیض کردم.

هم زمان با درسهای فقه و اصول برای تکمیل مباحث ادبیات و منطق چند صباحی پای دروس منطق استاد انصاری شیرازی و مطول استاد مرحوم مدرس افغانی حاضر شدم. خامه و آثار استاد محمد رضا حکیمی که از دیر بازوازآغاز طلبگی روشنگرو راهگشای علمی و معنوی من بود. به مصداق «خذ العلم من افواه الرجال »به دنبال فرصتی بودم تا چهره به چهره از محضراستاد کسب فیض کرده و آنچه از کتب ایشان آموخته بودم اززبان ایشان بشنوم و آن را  درسیمایشان ببینم. خوشبختانه این آرزو محقق شد و درحدود سال های 60 و 61   درسی از کتاب الحیات را در حوزه آغاز فرمودند که بنده در آن شرکت می کردم و الحمد لله مطالب ارزنده ای در ابعاد معرفتی ، اخلاقی، عرفانی و ادبی نصمیبم شد. درسهای اخلاق استاد و بزرگوار آیت الله مشکینی هم حال و هوای خاص خود را داشت، که بنده از پای بندان به شرکت در آن بودم.

بخشی از درسهای تفسیر ایشان را هم شرکت کردم. درس اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینی روزهای پنجشنبه در مدرس زیر کتابخانه فیضیه زمزمه محبتی بود که تا پنجشنبه دیگر جانم را سرشار از طراوت می کرد. رسایل رااز محضراستاد اعتمادی تبریزی فراگرفتم. این درس در شبستان آیت الله گلپایگانی مسجد اعظم قم هر روز ساعت هفت صبح تشکیل می شد ؛ اما این درس مصادف با جنگ تحمیلی و ماجرای جانبازی بنده شد به همین دلیل مقداری طولانی شد و از سال 60  حدودا تا سال 64 طول کشید . همزمان با این درس، درس مکاسب را در محضر استاد گرانقدرآیت الله سید حسن طاهری خرم آبادی حاضر می شدم تا بیع و خیارات را به پایان بردم. درس کفایتین را در محضرآیه الله استاد صالحی مازندرانی رحمة الله علیه آموختم. پس از اتمام دروس سطح عالی، خارج اصول را با شرکت در درس حضرت آیت الله فاضل(رضوان الله تعالی علیه) آغاز کردم. بخشی از خارج اصول را هم در درس استاد فرزانه حضرت آیت الله مکارم شیرازی(دام ظله) شرکت کردم.این درس، در مدرسه امام امیر المؤمنین(ع)، عصرها یک ساعت به غروب القاء می شد. درس خارج فقه؛ کتاب الطهاره و بخشی از کتاب الصلاة و کتاب القضا را(البته کتاب القضاء روزهای چهارشنبه هر هفته) در مسجد اعظم در شبستان آیت الله بروجردی(ره)از محضر حضرت آیت الله شیخ جواد تبریزی (ره) به مدت هشت سال کسب فیض کردم.

درس خارج فقه حضرت آیت الله نوری همدانی( مدظله )را هم حدود دو سال شرکت می کردم و بهره فراوانی بردم، به ویژه که موظف بودیم آن را با جمعی از دوستان به عربی بنویسیم و نوشته ها مان ارزیابی و نقد و بررسی می شد؛ علاوه بر آن رجال سند هم به دقت تمام بررسی و جرح و تعدیل می شد. این درس در مدرسه آیت العظمی گلپایگانی خیابان ارم (در مدرس بزرگ یا مسجد مدرسه) برگزار می شد و موضوع بحث کتاب الصلاة بود. و سرانجام؛ درس خارج اصول آیت الله وحید خراسانی که از اواخر جلد اول کفایهدر آن شرکت کردم . استصحاب که پایان بخش مباحث اصول عملیه و همچنین بحث اصولی ایشان بود حدود دوسال پیش تمام شد ؛ و هم اکنون که خرداد سال 88 است مباحث پایانی اصاله الصحه را مشغول است.

علی اصغر قربانی

سه شنبه 19/3/88